21 سوال فرآيند خط مشي گذاري (دانش فرد)
نوشته شده توسط : فرشيد آزاده

خط مشي عمومي، تصميم دولت ياحكومت درمواجهه با يك موضوع، چالش يا يك مسئله عمومي است.
خط مشي ممكن است پاسخ به يك حادثه خارجي مانندكاهش نيروهاي نظامي پس از پايان جنگ باشد. 
خط مشي ممكن است يك نسخه اصلاح شده از يك خط مشي جاري بلندمدت باشد. مانند: توسعه تكنولوژ اطلاعات كه خود اظهاري مالياتي را بصورت الكترونيكي كامل مي كند.
جنكينس خط مشي را مجموعه اي تصميمات متعامل بازيگر يا گروهي از بازيگران سياسي در مورد انتخاب اهداف و ابزار دستيابي به آنها در شرايط مشخص، به شرط آنكه اين تصميمات قانونا درچارچوب اختيارات بازيگران اتخاذ شده باشند.
جيمز اندرسون خط مشي را مجموعه اقدامات هدفدار توصيف مي كندكه به وسيله يك يا مجموعه اي از بازيگران براي برخورد با مشكل يا مسئله مورد توجه درنظر گرفته شده است. وي نيز بر مجموعه بازيگران تاكيد دارد. اما با رويكرد و حل مسئله، خط مشي را تعريف نموده و خط مشي را متمركز بر حل مسئله و رفع مشكل مي داند.
1-اصطلاحات كليدي در تعريف خط مشي را بنويسيد؟
خط مشي، فرايند تبديل و بيان اصول و اولويت هاي سياسي دولت به برنامه هاو فعاليت هايي است كه به منظور دستيابي به تغييرات مطلوب اجرا مي شوند.
الف- تبديل و بيان اصول:
هيات حاكمه اصول و مباني مشخص را براي اداره امور مملكت در ذهن دارند كه در سطحي بالاتر از خط مشي ها قرار دارند. درحقيقت ممكن است اهداف و برنامه هايي بالاتر از خط مشي ها وجود داشته باشند كه اين خط مشي ها ترجمه بيان عملياتي آنها باشند. در اين جا، خط مشي ها نقش ترجمه مقاصدواهداف حاكمان را ايفا مي نمايند.
ب- اصول:مفاهيمي كيفي مي باشند كه بصورت يك طيف نشان داده مي شوند. اين اصول به وسيله خط مشي ها،ترجمه و بيان مي شوند. آنها همان خط مشي هاي اجرايي هستند كه به كار گرفته مي شوند. براي مثال

استقلال يكي از اصول اساسي ومفهومي كيفي است كه ممكن است در دولت ها از آن به ولنگاري سياسي – اخلاقي تعبير شود. خط مشي ها نشان مي دهند كه هيات حاكمه چقدر وچگونه به اصل استقلال پاي بند مي باشند.
ج- اولويت هاي سياسي:
خط مشي ها، مشروعيت و اهداف هيات حاكمه را بيان مي كنندو دولت ها نيز در تلاشند تا از راه وضع خط مشي هاي مطلوب و مورد پسند مردم، مشروعيت خود را تقويت نموده و استحكام بخشند. دولت ها، به همه خط مشي ها اعم از سياسي، اجتماعي، اقتصادي،فرهنگي،آموزش،بهداشت و... به صورت سياسي نگاه مي كنند. دولت ها، حتي در ارزيابي و بررسي توجيهات فني و اجتماعي خط مشي ها، وجه اثربخشي را بر كارايي ترجيح مي دهند.
د- دولت:
در مفهوم كلي، يك نهاد قانوني خط مشي گذاري عمومي است كه به صورت هاي مختلف، مانند تصويب قوانين و مقررات به تعيين خط مشي عمومي مي پردازد. دولت به عنوان نهاد نهادها محسوب مي شود و ميتوان گفت: مجموعه اي از مردم كه در قلمرو معيني (محدوده اجتماعي) و تحت حاكميت خاصي سكونت داشته باشند.
بافت اجتماعي و كيفيت سياسي يك ملت، دولت آن ملت است. عناصري كه تشكيل دهنده دولتند از جمله: جمعيت كه يكي از عوامل اصلي تعيين كننده دولت است كه به وسيله يك رابطه حقوقي، سياسي و معنوي به نام تابعيت تحت حاكميت دولتي بدون در نظر گرفتن نژاد، مذهب و.... با يكديگر مرتبط و متحد مي شوند.
سرزمين عنصر تشكيل دهنده ديگري است كه هم از عناصرمادي واساسي تشكيل دهنده دولت و هم از لوازم اصلي تشكيل دولت است. ولي مهمترين عنصر در تشكيل دولت، عنصر حكومت و ماهيت هر حكومت، حاكميت است. در حقيقت قدرت سياسي دولت است و اگرنباشد دولت تشكيل نمي شود.
واژه حكومت سه معنا دارد: 1-عمل حكومت و رهبري 2- رژيم سياسي 3-ارگان هايي كه عمل حكومت را در يك دولت –كشور برعهده دارند. بنابراين اين دولت است كه سياست هاي عمومي را اتخاذ مي كند. همه تصميماتي كه به نوعي به وسيله اداره ها و سازمان هاي دولتي يا وابسته به دولت در مورد موضوعات متنوعي در قلمرو آموزش، بهداشت،مسكن،كشاورزي،فرهنگ و....اتخاذ مي شود، اصطلاحا سياست هاي عمومي گفته مي شود.
ه- برنامه ها و فعاليت ها:
دولت ها براي اينكه بتوانند خط مشي هاي خود را اجرا كنند، آن ها را از طريق برنامه ها به هدف كوتاه مدت تبديل كرده و راه رسيدن به آنها را تعيين مي كنند. برنامه ها داراي ابعاد زماني بوده، نتيجه گرا هستندو ميتوان آنها را ارزيابي كرد. مردم و شهروندان، برنامه ها و اقدامات را راحت مي فهمند و مي توانند از طريق آنها، خط مشي هاي دولت را معني كنند. بيان واقعي سياست هاي دولت، برنامه هاي در حال اجرا هستند.
ي-تغييرات مطلوب:
دولت با وضع خط مشي، در تلاش براي ايجاد يك تغيير است. خط مشي، تصميم بلندمدتي است كه در طي سال هاي جاري حكمفرماست و در پاسخ به مسائل اتخاذ گرديده است. اما اين پاسخ از طريق ايجاد تغيير، مسائل را حل مي كند. زيرا مسئله اجتماعي، جنبه هايي از اجتماع است كه مردم نسبت به آن نگران بوده و خواستار تغيير آن هستند. مطلوب بودن تغيير، زماني است كه با اعمال خط مشي وضعيت ناهنجار رفع گرديده و روابط متقابل اجتماع و افراد به حالت عادي برگردد. اما در صورتي كه اين تغيير اركان نظام سياسي، اجتماعي را درخطر تلاشي قرار دهد يا سرعت آن را شديد نمايد ويا كاهش رفاه عمومي، نارضايتي مردم را شديد نموده و حركت هاي جمعي را سبب شود، تغيير نامطلوب است.
      3-فرايند خط مشي گذاري عمومي را نام برده و توضيح دهيد؟
فرايند خط مشي گذاري، ايده ها و الويت هاي دولت را در حالت ها ي مختلف براي افراد يا مراجع تصميم گيرنده تعيين مي كند و بدينوسيله، آنها تعيين مي كنند كه كدام گزينه و چه وقت بايد به يك اقدام عملي تبديل شود. نظام خط مشي همچنين بايد بتواند يك گزينه خط مشي را از ميان ساير گزينه ها انتخاب نمايد. اين فرايند پيچيده حاصل حداقل چهار گروه متغير است كه عبارتند از : مسائل و رويدادهاي عمومي، تصميم گيرندگان از جمله هيات وزيران،نمايندگان مجلس، مجريان خط مشي ها،جريان راه حل هاو گزينه ها. تعامل اين چهار گروه از متغير ها، فرايندي را بوجود مي آورد كه مي توان آن را در چهار مرحله اصلي تقسيم بندي نمود:
مرحله اول و دوم: شناخت و درك مسئله عمومي و دستور كار
در اين مرحله، عوامل موثرجامعه اعم از مديران، سياستمداران، متخصصان و ... موانع ويا مسئله اي را متذكر مي شوندوباعث جلب توجه تصميم گيرندگان و حتي جامعه به آن مي شوند. همراه با شناسايي اين نياز، عوامل انساني مرتبط با آن از جمله گروه هاي تصميم گير و صاحب نفوذ نيز شناسايي شده و نقش آنها كم و بيش نسبت به گذشته روشن تر ميشود. اين شناخت و دريافت مسئله سبب واكنش سازمان عمومي متولي يا مرتبط موضوع خواهدشد.
مرحله سوم: طراحي و شكل گيري
اين مرحله زماني آغاز ميشود كه فشار افكار عمومي ويا آثار مسئله، سازمان متولي را ناچار به بررسي نموده باشد.مخالفين و موافقين با بررسي مسئله، شناسايي متغيرهاي مرتبط مسئله با ارائه راه حل ها و پيشنهادات واكنش نشان مي دهند. سازمان هاي مسئول با بررسي ابعادمسئله به فكر ايجاد راه حل ها وگزينش هاي مختلف درصدد حل مسئله برمي آيند و با جمع آوري شواهد ، تعيين معيارهاي بررسي گزينه ها، مشورت، تحليل ريسك راه حل ها ...يكي را انتخاب نموده وبه آن مشروعيت بخشيده و آن را قانوني مي نمايد.
مرحله چهارم: اجزاي خط مشي
پس از اينكه خط مشي قانوني گرديد، طي مراحل قانوني براي اجرا ابلاغ ميشود. در اين مرحله، اجراي خط مشي پس از ابلاغ شروع خواهد شد. خط مشي گذار در مراحل قبلي، خط مشي هاي ارتباطي، ساز وكار حمايت از مجريان، تامين منابع مورد نياز اجراي خط مشي را تصويب نموده است و به اين ترتيب اقدام براي رفع مشكل يا حل مسئله و كاهش تنش آغاز مي گردد. در اين مرحله، خط مشي گذاران بر نحوه اجرا نظارت نموده و حتي ممكن است خودشان نيز مسئول اجرا شناخته شده باشند.
مرحله پنجم و ششم: پشتيباني خط مشي
در اين مرحله كه خود دو مرحله (نظارت وارزيابي وتغييرخط مشي) را شامل مي شود، همزمان با اجراي خط مشي شروع ميشود، اطلاعات لازم در مورد چگونگي به كارگيري خط مشي و توان آن در جهت رفع مشكل دريافت ميشود، عملكردها اندازه‌گيري ميشود، اهداف از پيش تعيين مورد مقايسه قرار ميگيرد، منابع تخصيص داده شده بازبيني مي شود. نقاط قوت و ضعف مشخص مي شوند وهرجا كه لازم باشد جريان پشتيباني فعال ميگردد وكمبودها را رفع مي نمايدويا حتي ممكن است تصميمات تكميلي و پشتيباني بعدي وضع شود.
     4-اجزاي خط مشي را نام برده توضيح دهيد؟
            الف: اهداف خط مشي      ب- ابزار خط مشي
       الف - اهداف خط مشی : همان مقاصد اصلی خط مشی هستند که برتمام چشم اندازها و اهداف بلند مدت تاثیر گذار
       است .  اين اهداف همان چیزهایی هستند که خط مشی ها برای آنها بوجود آمده اندخط مشي ها اصول كلي و    
      بنيادي هستندكه گاهي خط مشي هاي فراگير نيز گفته مي شوندو حاوي پيش فرض ها، معيارها والگوها بوده و ابزار
      خط مشي يا خط مشي ها عمومي و خط مشي هاي راهنما از آن تبعيت مي كنند.
      ب- ابزار خط مشي: : روشهائی که از طریق آنها اهداف کسب می شوند ويا فعالیتهايی که در حین اجرای خط مشی ها بکار گرفته می شوند . اين نوع خط مشي ها، خط مشي هاي عمومي هستندوبراي خط مشي هاي فراگير، محتوا محسوب مي شوند.در تقسيم بندي ديگري، خط مشي را شامل سه جزء اصلي هدف، محتوا و اثر يا نتيجه مي دانند.
هدف خط مشي همان مقصودي است كه مراجع خط مشي گذاري را وادار به تصميم گيري نموده و در موضع اتخاذ تصميم قرار مي دهد. اين هدف ممكن است خيلي روشن وصريح(مقابله با يك بحران مانندبيماري عمومي)باشد يا كمي مبهم و غيرشفاف وگاهي چندپهلوباشد مانند توزيع عادلانه ثروت. محتوا همان وسيله يا ابزار تامين هدف خط مشي است كه خط مشي هاي اجرايي را شامل ميشود. خط مشي گذار از طريق بررسي اثر يا نتيجه خط مشي مي تواند متوجه شودكه به هدف خط مشي رسيده است يا نه. اين بررسي با توجه به تغييرات بوجود آمده در حوزه تعيين شده اجراي خط مشي است. كاهش تقاضا براي مصرف كالاهاي لوكس مي تواند نتيجه خط مشي توزيع عادلانه ثروت و درآمد باشد.                  
5- ويژگي هاي خط مشي عمومي را نام برده توضيح دهيد؟
-    خط مشي عمومي، مسائل ومشكلات عموم مردم را مورد توجه قرار مي دهد و بالقوه تعداد زيادي از مردم را شامل ميشود.
-    خط مشي عمومي توسط مقامات نظام سياسي از جمله قانونگذاران، هيات دولت،مقامات عالي اداري مانند بوروكراتها وضع گرديده و اجرا مي شوند. خط مشي عمومي، تصميمات و سياست هايي است كه به وسيله مراجع مختلف بخش عمومي مانند مجلس، دولت وقوه قضاييه كه نماينده منافع عمومي جامعه هستند اتخاذ ميشود.
-    ارزشها وهنجارهاي تعيين كننده خط مشي هاي عمومي هستند. خط مشي هاي عمومي مبين ارزشها و هنجارهاي جامعه هستند و آنها را به صورت قانوني در مي آورند.
-    خط مشي هاي عمومي منافع و مصلحت عام را در نظر دارند و مبين آنها هستند. كساني كه به موجب قانون اختيار خط مشي گذاري دارند مي توانند مصلحت عامه را تشخيص داده و به نمايندگي از مردم، مدعي آن شوند.
-    تعيين كننده حدومرزها هستند.بنا به ماهيت خط مشي ها كه نوعي برنامه محسوب ميشوند، يك راه انتخاب شده از ميان راه هاي متعدد بوده و حالت مانع بودن ايجاد مي نمايد.
-    استمرار داشته ودرطول زمان جريان دارند. اين ويژگي، از تفاوت بين تصميم و خط مشي بدست مي آيد. تصميمات براي حل مسائل آني كه ممكن است فقط يكبار اتفاق افتاده باشند اتخاذ ميشوند. اما خط مشي ها در قيد زمان و مكان محدود نشده و مبناي عمل مجريان و عموم مردم قرار مي گيرند.
-    اساسا با توجه به ماهيت خط مشي ها، آنها نوعي پيش بيني محسوب ميشوند. زيرا مستمر بودن خط مشي ها مستلزم پيش بيني تغييرات احتمالي متغيرهاي موثر و حتي متغيرهاي نو پديدي است كه ممكن است امكان به كارگيري خط مشي را با چالش مواجه سازد. بنابراين پيش بيني هاي صحيح، توجه به زمان،مكان و ظرفيت تغيير واصلاح در خط مشي آن، سبب مي شود پويايي لازم در خط مشي وجود داشته باشد وپاسخگوي نيازهاي زمان خود باشد.
6-فرايند تجزيه و تحليل خط مشي را رسم كرده و توضيح دهيد؟ (مدل واينر و وينينگ)            
           واينر و وينينگ تجزيه وتحليل خط مشي را شامل دو مرحله كلي شامل الف: تجزيه و تحليل مسئله ب: تجزيه وتحليل راه حل مي دانند.
مرحله الف - تجزيه و تحليل مسئله: فرايند تجزيه وتحليل خط مشي از زماني شروع مي شود كه نياز عمومي شناسايي شده باشد و اين مرحله شامل سه گام اساسي زير است:
1-شناسایی ودرک مسئله :خط مشی گذارممکن است بواسطه یک چالش عمومی درجامعه درموقعیت خط مشی گذاری قرار گیرد در این وضعیت مسئله توسط تحلیل گرپایه شناسایی می شودوآنچه موجب بحران درجامعه وخدشه وارد شدن به نظم عمومی شده روشن گردد.
2-شناسايي اهداف خط مشي: شناسایی اهداف(نیازهاوفشارها):پس ازفهم مسئله تحلیل گربایدتعیین نمایدهدف ازحل مسئله وکاستن ازتهدیدچیست؟یعنی پس ازاتخاذخط مشی واجرای آن چه تغییراتی دروضعیت پیش می آید؟
3-انتخاب روش حل مسئله: وقتي تحليل گر شناخت دقيقي از مسئله بدست آورد، به طوري كه بتواند فرضيه هايي درباره علل آن بدهد، روش حل مسئله را، توجه به چندمتغير،موردبررسي وپيشنهاد قرار مي دهد. نكته مهم آن است كه مسائل هر حوزه را مسائل هرحوزه را، بايد با روش هاي همان حوزه تحليل نموده و حل كرد.
انتخاب روش، تابع علل مسئله، افراد درگير آن و كساني كه تحت تاثير خط مشي قرار مي گيرند، گروههاي مخالف و موافق و نهايتا اهداف خط مشي مي باشد.
مرحله ب- تجزيه وتحليل راه حل
4-انتخاب معيارهاي ارزيابي: راه حل ها بايد با توجه به گام هاي مرحله قبل يعني تجزيه و تحليل مسئله صورت مي گيرد. دراين گام با توجه به مهمترين اهداف خط مشي و روش حل مسئله، جنبه ها وو جوهي از مسئله كه با هر كدام از گروههاي ذينفع، گروه هاي فشار و يا شهروندان ارتباط دارد،بايد تعيين گرديده و ارزش و اهداف عيني، نتايج مطلوب و نامطلوب روشن شود. بطور كلي در اين مرحله بايد اثربخشي، منافع و هزينه، عدالت،قانون،توافقات سياسي و000 مورد توجه قرار گيرند.
5- شناسايي و جستجوي گزينه ها: خط مشی گذاریاتحلیل گرنیازمندگزینه های خلاق وجدیدی است که بتواندمسئله راحل کند.مسائل اجتماعي و عمومي به راحتي از فرهنگ هاي مختلف منتقل مي شوندويا با تغييرات فناوري، اجتماعي ويا سياسي نو مي شوند. خط مشی گذار بايد قبل ازقطعي شدن هر خط مشی عمده و كلان، بتواند به تعداد كافي گزينه هاي مختلف را پيشنهاد داده و بررسي نمايد. البته كافي بودن تعداد گزينه ها تابع زمان و شدت مسئله است. ولی آنچه مهم است عدم غفلت تحلیل گرازایجادتنوع درگزینه های اولیه برای حل مسئله است.
6-ارزيابي راه حل ها: تحلیل گران خط مشی در اين مرحله، نتايج مراحل طي شده قبلي را به صورت عيني به كار مي گيرند. تحليل گر قضاوت مي كندكه با توجه به ضرورت حل مسئله و منابع خط مشی، چگونه ميتوان اين راه حل را اجرا نمود. ارزيابي امكان اجرايي بودن، گام مهمي است كه در بين مراحل خط مشی بيشترين دقت بر روي آن گذاشته مي شود. زيرا خط مشی اي كه قابليت اجرايي نداشته باشد، نمي تواند مسئله را حل نمايد وارزشي ندارد. تحليل گران در ارزيابي راه حل ها، بايد توجه كافي نمايندكه اجراي راه حل، مسدله جديدي را ايجاد ننمايدو پيش از آنكه مسئله عمومي را حل كرده باشد به پيچيده تر شدن آن منجر نشود. گاهي اوقات راه حل ها موقتي بوده و صرفا علائم ظاهري مسئله را از بين مي برندولي مسئله با شدت بيشتر و در حالت ديگري با تاخير زماني مجددا بروز خواهد كرد.
7- توصيه راه حل: انتخاب يك راه حل از ميان راه حل هاي مختلف، با توجه به محدوديت هاي سازمان،معيارهاي انتخاب شده، ميزان تحقق اهداف خط مشی و پذيرش افراد درگيرآن صورت مي پذيرد. انتخاب يك گزينه، در حقيقت مصالحه اي است كه ميان عوامل مختلف صورت گرفته است و به صورت يك خط مشي مورد تصويب قرار گرفته و ابلاغ مي شود. كود دانشمند ديگري كه مراحل تجزيه و تحليل خط مشی را با تكيه بر آينده و معطوف به بررسي اثرات خط مشی به صورت پنج مرحله زير بيان نموده است.
1-شكل گيري خط مشي 2- تحقق و جستجوي گزينه ها3-پيش بيني آينده 4-مدل اثرات گزينه ها5- ارزيابي، مقايسه و رتبه بندي گزينه ها
7- مدل بيكمن و همكاران را توضيح دهيد؟           
بيكمن درتحليل مسائل عمومي، مدلي را تحت عنوان مراحل تحقيق درمسائل اجتماعي ارائه دادند. آنها براي تفكيك مسائل عمومي از ساير مسائل، چندمعيار را مشخص نموده اند وعقيده دارند هر موقعيتي كه اين چهار حالت يا ويژگي را داشته باشد به عنوان يك مساله اجتماعي قلمداد مي شود. اولين معيار آنها، تاثير منفي يك وضعيت يا پديده بر روي رفتار و اعمال بعضي از مردم است كه اين تاثير ممكن است بالقوه يا بالفعل باشد. معيار دوم بر تعداد افراد درگير و تحت تاثير مسئله يا موقعيت تاكيد دارد. به طوري كه هرچه مسئله تعداد بيشتري از افراد را تحت تاثير قرار دهد، موقعيت به طور جدي تري به عنوان مسئله اجتماعي شناخته شده و مورد توجه قرار مي گيرد. معيار سوم براي تفكيك مسائل عمومي از ساير مسائل، قابليت تعامل اين مسائل مي باشد. پديده هاي اجتماعي معمولا طي زمان شكل مي گيرند وتاثيرات خود را به تدريج به ظهور مي رسانند.شدت وضعف اين پديده ها، خود تحت تاثير و در ارتباط و تعامل با ساير پديده ها مي باشد. معيار چهارم به اجماع و توافق عمومي اشاره دارد. معمولا گروههاي فشار، گروههاي ذينفع و توده مردم در مورد يك مسئله اجتماعي توافق نسبي دارند و از آن موقعيت به عنوان يك مسئله نام مي برند و در جستجوي راه حل يا اقداماتي جهت حل كردن مسئله هستند.
طراحان اين مدل شش مرحله را به صورت زير براي تجزيه و تحليل خط مشی بيان مي كنند:
1-شناسايي، تعريف و توضيح مسئله:  مسئله به عنوان شرايط پیش بینی شده ای تعريف مي شود که بدون مداخله و اصلاح باعث عدم رضایت می شود. تحلیل گر خط مشي در ابتداي كار، از خود سوال مي كند آیا مسئله ای وجود دارد؟ سپس درتلاش است مسئله را به صورت معنی داری بیان نماید، محدوده مسئله رامشخص ،افراددرگیروافرادی که تحت تاثیرقرارمی گیرندتشخیص افراددرگیرخط مشی به شناسایی افکارموافق ومخالف وراه حل آن کمک می کند.
 دام هاي سر راه تعريف مسئله خط مشي عمومي: 1- پذيرفتن تعريف مسئله از مشتري و ارباب رجوع 2- جستجوبرای راه حل های ساده وتکراری 3- تصور اینکه همه مسایل نیازمند راه حل عمومی اند 4- جا به جا كردن اولويت و نياز به راه حل هاي كوتاه مدت درمقابل راه حل هاي بلندمدت 5- جابه جاشدن ارزش فردی با ارزش هاي جمعی
2- برقراری معیارهای ارزیابی: معیارهای ارزیابی باتوجه به علائق عمومی ونوع مسئله بدست می آینددربرقراری معیارهای ارزیابی، اهداف خط مشی شناسایی وتشخیص داده می شوند.تحلیل گر باید ارزشها،اهداف بلندمدت واهداف عینی راشناسایی نماید. ازطریق شناسایی اهداف خط مشی وتشخیص معیارهای اصلی مسئله و راه های ارتباط آن باگروه ها و افراد درگیرخط مشی، نتایج مطلوب ونامطلوب موردتحلیل قرارمی گیرند. هرچه معیارهای ارزیابی دقیق ترو با توجه به اهداف خط مشی و افراد درگیر وضع شوند، احتمالا در ارزیابی به نتایج بهتری خواهیم رسید. موارد استفاده تحلیل گران درارزیابی خط مشی ازقبیل اثربخشی ،کارائی،بهره وری،برابری عدالت...
3-شناسايي خط مشي هاي جايگزين: دراین مرحله با در نظر گرفتن مسئله و اهداف تصميم، محدوده وسیعی از گزینه ها مورد ملاحظه قرار می گیرند. در اين گام از طریق مشورت با متخصصان، طوفان مغزی، تکنیک دلفی، سناریو نویسی و تعریف مجدد مسئله، خط مشی هاو جایگزین آنها تعیین می گردند.
4-ارزيابي خط مشي هاي جايگزين: پس از ارائه خط مشی های مختلف، تحليل گر خط با انتخاب روشهای مناسب، به ارزیابی خط مشی می پردازد. ودر پی آن است که کدام گزینه نتایج مورد انتظار را تامین خواهد نمود. گزینه هائی که از حداقل شرایط برخوردار نیستنددر ابتدای کار حذف گردیده و بر روی گزینه های دیگر متمرکز می شود . یکی از تکنیک های تجزيه و تحليل سريع تصميم،تكنيك درخت تصمیم گیری است. وقتی مسئله بیش از یک راه حل دارد این تکنیک کمک می کند که گزینه های منطقی مسئله بهتر بررسی شود. در ارزيابي خط مشي توجه به عوامل سياسي، نكته مهمي بوده و سياستمداران در تمامي مراحل فرايند خط مشي گذاري مهم و تاثيرگذارهستند. آن بخش از فعاليت تحليل گر كه به بررسي عوامل سياسي در تجزيه و تحليل اختصاص مي يابد، تجزيه و تحليل سياسي خط مشي گفته مي شود.
5-آشكار سازي و تشخيص اولويت گزينه ها: پس از ارزیابی نقاط ضعف و قوت هر گزینه روشن گردیده و تحلیلگر از طریق خلاصه کردن اطلاعات واعلام نتیجه با استفاده از ماتریس گزارشات ، لیستها، جداول، و نمودار ها خط مشی هائی که بیشترین امتیاز را دارند انتخاب می کند ودر اولویت قرار می دهد. البته ،قابلیت انعطاف خط مشی با شرایط، میزان پذیرش مجریان و سیاستمداران ، توانائی های مالی و پشتیبانی برای اجرا ی خط مشی هم در انتخاب خط مشی بهینه موثرند.
6-اجرا، نظارت و ارزيابي خط مشي: کار تحلیل گر با انتخاب گزینه برتر به پایان نمی رسد. بلکه ازوی انتطار می رود در ترسیم برنامه اجرا، طراحي سيستم نظارتي،پيشنهاد و طراحي الگوي ارزيابي خط مشي در حين اجرا و پس از اتمام آن نیز مشارکت داشته باشد. بررسي قابلیت اجرا وانعطاف خط مشی در عمل، نحوه واکنش مجریان و سياستمداران در حين اجراي خط مشي، كيفيت اجرا و آیا اینکه خط مشی به طور کامل اجرا شده است و بر مسئله چه تاثيري برجاي گذاشته است از فعالیتهای پس از انتخاب گزینه برتر است كه از وظايف تحليل گر به حساب مي آيد.
8- رويكردهاي تجزيه وتحليل خط مشي را نام برده و توضيح دهيد؟
رویکرد ارزشی ( هنجاری ) : تحلیل گر تلاش می کند تا قضاوت نماید خط مشی خوب است یا بد و چگونه باید باشد . چه جیزهایی نباید در آن وجود داشته باشد این معیارها از سیستمهای ارزشی تحلیل گر بدست می آید . سیستم ارزشی هر مکتب با هر مکتب دیگر متفاوت است تحلیل گر روشن می کند با کدام معیار ارزشی خط مشی را مورد قضاوت قرار دهد. این رویکرد به خصوص در مراحل شکل گیری خط مشینقش مهمی ایفا می کند نماینده یک سیستم ارزشی وضعیت خط مشی وآثار آن را از دیدگاه مکتب خود مورد بحث قرار می دهد و وجوه آن را روشن می نماید و در حقيقت چگونه بودن را بيان نموده و از پيشنهاد خود دفاع مي كند.بينش هاي رئاليسم(واقع گرايي) و ايده آليسم(آرمان گرايي) معمولا در چارچوب نگرش هنجاري قرار مي گيرند.
رویکرد فرایندی : در رویکرد فرایندی خط مشی حاصل یک فرایند است یک مسئله از چند مرحله یا گذرگاه عبور می کند و یا طی عملیات خاصی خط مشی تولید می شود فرایندها نشان دهنده انجام سلسله ای از اقدامات و مجموعه ای از فعالیت هاست که با نظم خاصی به هم وابسته بوده و فعل و انفعالات هر مرحله نیز مشخص است.تحليل گر ممكن است قصد داشته باشد نقش بازيگران سياسي و يا نهادهاي سياسي را مورد بررسي قرار دهد، ابتدا بايد مشخص نمايدكه آنها بايد در كدام مرحله نقش ايفا مي كنند و نقش آنها را در همان مرحله تعبير و تفسير خواهد نمود. در این رویکرد پیش از آنکه محتوای خط مشی مورد بررسی قرار گیرد متدولوژی مورد بحث و تحليل قرار می گیرد.
رویکرد علمی – تجربی : این رویکرد خط مشی را آنگونه که هست تحلیل و تفسیر می نماید نه آنگونه که باید باشد در حقیقت مقابل رویکردهنجاری است و گرایشی به دخالت دادن معیارهای ارزشی در خط مشی نیست و هم چنین رفتار افراد درگیر خط مشی اعم از خط مشی گذاران ، مجریان ، مردم و........... باید در کلیت و جامعیت آن مورد مشاهده قرار گیرد .این رویکرد گرایش به رویکرد رفتار گرایی دارد علت رفتار انسان را محرکهای محیطی می داند. به عبارت ديگر رفتار انسان، پاسخي به محرك هاي محيطي است واين امر به صورت عيني قابل مشاهده است.  این دیدگاه به صورت علمی به تحلیل حوادث می پردازد و اصل عليت را مبناي كار قرار مي دهد.
***رویکرد فرا علمی – فرا تجربی : در این رویکرد انسان به وسیله تجربه خصوصی و قضاوت شخصی می تواند به ماهیت پدیده ها پی ببرد این رویکرد می کوشد رویدادها و پدیده ها را آنگونه که شخص آنها را تجربه می کند بی آنکه به مفاهیم از پیش ساخته روشهای علمی و اندیشه های نظری متوسل می شود افراد با توسل به شم خود می توانند روند حادثه ایرا پیشگویی کنند طرفداران این رویکرد عقیده دارند انسان نوعی ظرفیت و توان نهادی دارد که به صورت بالقوه دراو نهفته و اگربه روش صحیح آن را بکار گیرد به ماهیت شناخت یدیده ها نزدیک می شود.
رویکرد تخصصی : این رویکرد ناظر به پاسخ به این سوال است که اساسا دانشمند خطمشی چه کسی است ؟
دیدگاه اول: تمرکز بر روش شناسی و ساختارخط مشی گذاری در این صورت هر فردی بتواند این ساختار را به خوبی یادگیرد و به کار ببرد تحلیل گر خوبی است یعنی خط مشی گذاری یک کار حرفه ای بوده که با استفاده از آموزش تکنیکهای مرتبط از جمله تجزیه و تحلیل هزينه-منفعت،شبيه سازي، تجزیه و تحلیل تصميم و.... تجزیه و تحلیل نمود در اينصورت خط مشي به عنوان يك برنامه ديده مي شود كه تحليل گر با انگيزه بهبود خط مشي وتقويت خط مشي گذاري با به كارگيري رويكردهاي ديگر اقدام به تحصيل مي نمايد.
دیدگاه دوم : بیشتر روی محتوای خط مشی صورت می گیرد که صرفا آشنائی با اصول و ساختار خط مشی گذاری نمی تواند تضمینی برای ارائه یک تحلیل خوب باشد و تنها افراد متخصص در یک حوزه خاص صلاحیت دارند در یک حوزه تخصصی وارد شده و اظهار نظر نموده و توصيه يا پيشنهاد ارائه دهند. اين گروه، با بكار گيري روش علمي و با استفاده از روش هاي تحقيق كاربردي يا بنياني به اظهار نظر و تحليل و توجيه مي پردازند. و با بكارگيري نظريه هاي علمي، راه حل هاي مسائل عمومي جامعه را جستجو مي كنند و معمولا تحليل هاي عيني و محض ارائه مي دهند.  
رویکرد سیستمی : پدیده ها یا خط مشی را به صورت کلیت واحدی می نگرد و ماهیت سیستم را مستقل از ماهیت تک تک اجزای تشکیل دهنده آن می داند. ماهیت کلی سیستم متفاوت از ماهیت اجزا بوده و توان سیستم نیز پیش از جمع جبری توان تک تک اجزاست. در این رویکرد تحلیل گران خط مشی را خروجی یک سیستم می دانند که با توجه به ورودیها ، فرایندها ، خروجی ها ، بازخور آن ها را تحلیل و تفسیر می نمایند. روش سيستمي، هر سيستم را با كليت، جامعيت و پويايي خاص خودش مي شناسد وآن را با توجه به محيط پيرامونش بررسي مي نمايد.در رويكرد سيستمي، خط مشي به عنوان بازداده نظامي نگريسته مي شود كه در پاسخ به تحرك عوامل محيطي است. درحقيقت  مسائل و چالش ها، نیازها و خواسته های مردم عوامل موجود در محیط هستند که به عنوان ورودی سیستم مورد بررسی قرار می گیرند.اين رويكرد، تصمیمات و خط مشی ها را به عنوان خروجی سیستم به حساب مي آورد. نحوه تاثیر گذاری این خروجی در قالب بازخورد مورد بررسی قرار می گیرد . بطور كلي این رویکرد، عوامل مختلف را به هم مرتبط نموده،  نحوه تاثیر گذاری عوامل موجود محیط را بر روی نوع خط مشی ها و محتواي آن ها  مورد بررسی و نتایج آن را تحلیل می کند. اين رويكرد همواره اين  اجزاء  را به صورت کل مورد بررسي قرار داده و ارتباط آن ها را پيدا مي كند و تعاملات آن اجزاء با محیط را تفسیر می کند .
رویکرد عقلانی اقتضائی: این رویکرد رفتار انسان را به عنوان یک تصمیم گیرنده عاقل بررسی و تفسير می کند به این معنی که مهمترین انگیزه انسانها ، انگیزه اقتصادی است و راه هایي را انتخاب می کند که بیشترین نفع اقتصادی را به دنبال داشته باشد. دراین رویکرد فرض برآن است که طرح مسائل و موضوعات، زمانی صورت می گیرد که برای افراد منافع اقتصادی وجود داشته باشد، یا اینکه منافع اقتصادی آنها را به خطر انداخته باشد. خط مشی گذاران می کوشند تا بهترین پاسخ را که از نظر عقل درست است انتخاب نمایند، دخالت دادن تحلیل هزینه – منفعت در تصمیمات وجه این رویکرد است وجه دیگر این رویکرد تصوری است که نسبت به محتوای خط مشی دارد .رفتار تصمیم گیرندگان را طوری تحلیل می کنند و تصمیمات را طوری اتخاذمی کنند که منافع آنان را تامین نماید دراین صورت می توان گفت خط مشی ها در راستای منافع عمومی نیست .
رویکرد کارکرد گرائی: در این رویکرد مسائل و روابط اجتماعی با موجودات زنده مشابه هستند. رفتار موجودات زنده و جامعه را همانند یکدیگر تفسیر می کند، همان طور که پدید آمدن رشد مسائل عمومی حیات جامعه را تهدید می کند با پدید آمدن بیماری هم در بدن موجود زنده تحلیل می شود وبسیج منابع و امکانات برای برطرف کردن مسئله در تلاش برای حفظ در جامعه مانند فعل و انفعالاتی است که بدن موجود زنده در دفاع از خود در برابر بیماری انجام میدهد. بنا بر اين مي توان گفت تئوري هاي سيستمي و تئوري هاي هماهنگي در درون اين رويكرد قرار دارند كه كنش متقابل بين اجزاء و كل را مورد مطالعه و بررسي قرار مي دهند. رویکرد کارکرد گرايی از روحیه محافظه کاری برخوردار است و رابطه متقابل اجزا و کل را به صورتی تحلیل مي كند كه در راستای حیات سیستم، حفظ و تداوم انسجام و هماهنگي آن باشد. آنها روابط اجزا را از آن جهت بررسی می کنند که چه نقش و وظیفه ای در راستای هدف کل سیستم دارند و چگونه بايد آن را انجام دهند. کارکردگراها در تلاش برای حفظ آرامش جامعه هستند. خط مشي گذاران سوالاتي را مطرح مي كنند: 1- جامعه چگونه به ثبات و آرامش مي رسد؟ 2- چگونه اصلاحات صورت گيرد كه تعادل و نظم درجامعه حفظ شود و توانايي تطبيق سيستم در محيط بوجود آيد؟
با وجود روحیه محافظه کاری تغییر و اصلاحی را که سبب نظم و ثبات بیشتر در جامعه شود می پذیرند از تغیییرات آرام حاشیه ای و تدریجی استفاده می کنندتا به هدف خود برسند.وظيفه خط مشي گذاران نيز آن است كه اگر كاركرد منفي باشديعني جامعه را بسوي عدم انسجام و ثبات پيش ببرد، به وسيله اتخاذ خط مشي ها و تصميمات، با آن مبارزه كنند و آن را به كاركرد مثبت تبديل نمايند.  
رویکرد ساختار گرائی : از مكاتب فكري است كه براي مطالعه پديده ها و تحليل مسائل در علوم مختلف مطرح گرديده است. اين ديدگاه رابطه بين كليت و اجزاء را مورد بررسي قرار مي دهد. در این رویکرد کل به اجزاء اصلی تشکیل دهنده آن تقسیم و وظیفه هر کدام از این قطعات ساختاری در رابطه با کل سیستم مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.  همچنین روابط اجزا با یکدیگر تحلیل می شوند و تمرکز اصلی بر روی روابط اجزاء و  وظايفي است که در درون سیستم برعهده دارند.در صورتی که اجزا وظایف و نقش هاي خود را به خوبی انجام دهند و قطعات ساختاري باهم هماهنگ و منسجم عمل كنند، کل سیستم در حالت تعادل قرار خواهد گرفت . قطعات ساختار مانند سیستمهای فرعی یک سیستم باز مورد بررسي قرار مي گيرد. معمولا سيستم هاي فرعي سازمان، پنج وظيفه اصلي دارند، مرزباني(مسئول دادوستد با محيط)، توليد(كالا يا خدمات را در داخل سازمان توليد مي كند)، نگهداري(نگهداري سازمان مانندتعميردستگاه ها و ماشين آلات، نگهداري نيروي انساني)، سازش(مسئوليت تغييرات درون سازماني)، مديريت(مسئوليت رهبري و هماهنگي سيستم هاي فرعي، تدوين استراتژي و...) سيستم هاي فرعي هستند كه به يكديگر وابسته اند و غالبا وجوه مشترك دارند.
رویکرد تضاد: این دیدگاه جامعه را مملو از ارزشهای مخالف، تغییرات مستمر، اختلافات هميشگي و حتي زور يا برابري مي بيند. اين رويكرد براساس ديدگاه كارل ماكس: جامعه را متشكل از گروه ها و ارزش هاي رقيب مي داند كه بطور دائمي و پيوسته بر سر دستيابي به منابع محدود وكسب قدرت و ثروت با هم در جدال و رقابت هستند.
وي در تحليل خود از مسائل اساسي جامعه، از توزیع نابرابر امکانات و فرصت های اقتصادی و اجتماعي كه باعث ایجاد تضاد و رقابت در جامعه می شود وهرگروه براي كسب شرايط بهترو ارتقاء موقعيت خويش براي غلبه بر گروه مقابل مبارزه مي كند. کارگران در تلاشندكه منزلت اجتماعی و موقعيت اقتصادی بهتري پيدا كنند و همچنان مالك عوامل توليد سعي دارند با استثمارکار گران و کاهش دستمزد میخواهد همچنان مالک بمانند.  طرفداران رویکرد تضاد ، تضاد و تغییر را اجتناب ناپذیر دانسته و آن را ضرورت جامعه می دانند. و خط مشی را نتیجه تلاش گروهها برای تصرف کالاها و محصولات کمیاب و به دست آوردن قدرت و فرصت هاي تصميم گيري مي دانند. طرفداران اين رویکرد، نگرشی منفی نسبت به بوروکراسی دارند. آنها عقیده دارند دولت ابزار دست طبقه سرمایه دار و مالکان عوامل توليد است كه از طريق آن، نردبان رشد گروه هاي رقيب را واژگون مي كنند. تضادگرايان ريشه هاي غلبه هرطبقه را كاركرد ساخت هاي اجتماعي مي دانند و در بررسي علل وقوع پديده ها، به بررسي سوابق و تحليل تاريخي پديده هاي اجتماعي مي پردازند. از طرفي روش آنان ديالكتيكي است، زيرا به مناسبت و روابط متقابل ميان ساخت هاي مختلف جامعه توجه خاص نموده و با كمك اصل تز و آنتي تز كه موجب سنتز مي شود، به بررسي جريان تضادها مي پردازند .
تعريف مسئله: 1- مسئله با توجه به هدف و مقصد تعريف مي شود.2- مسئله، موقعيت و يا وضعيتي است كه در راه رسيدن به هدف تعيين شده، مانع ايجاد مي نمايد.3- مسئله، نياز يا نارضايتي است كه فرد يا گروهي از جامعه آن را درك كنند وبراي آن راه حل يا چاره اي بجويند.
روزانه تصميماتي مانند خريد يك خانه، تصميم به ازدواج يا آغاز يك فعاليت تجاري كاملا شخصي اند. اين گونه تصميمات به وسيله افراد وشركت ها با در نظرگرفتن تاثيرآن ها و جوانب فردي و اجتماعي اتخاذ مي شوند.
بخش مهمي از اخباري كه روزانه رد و بدل مي شود، فعاليت و اقدامات دولت ها هستند كه به صورت مستمر صورت مي پذيرند.تصميمات عمومي، توجه مردم را به خود جلب مي كند و مردم نيز به آن حساس بوده وبه طرق مختلف از جمله، راي دادن به يك شخصخاص، تحصن در موقعيت خاص يا بي تفاوتي در شرايط ويژه و...حساسيت خود را نسبت به آن نشان مي دهند.
مسئله عمومي ابعاد گسترده اي از اجتماع را در برگرفته و مصالح عمومي را خدشه دار مي نمايد. اين ابعاد ممكن است آموزش، بهداشت،امنيت، جنگ وصلح و يا هر امر ديگري باشد. نكته قابل توجه كه مسئله، جنبه عمومي دارد وبيش از آن كه بر يك فرد يا افراد خاص تاثير بگذارد، كمبود يا نقصاني است كه مردم را شديدا به تنگ آورده است و محدوديت هاي اساسي در زندگي آن ها ايجاد نموده است، يا چالشي است كه نحوه تعامل و اداره آن، آينده مردك را سخت متاثر خواهد نمود.
-     مسئله عمومي مورد توجه و علاقه مردم است. شهروندان در مواجهه با مسائل و مشكلات عمومي، اقدام به سازماندهي نيروها نموده و براي حل مشكل تلاش مي كنند.
-    مسئله عمومي مستلزم تصميم گيري گروهي است. مسئله عمومي در باره مسائل فردي صحبت نمي كند، بلكه راجع به مسائل گروهي و عمومي صحبت مي كند كه نيازمند تصميمات عمومي وگروهي است.
-    مسئله عمومي مناقشه اي است. تصميمات وخط مشي ها عمومي به طور مرتب در معرض قضاوت مردم و گروه ها قرار دارند و نسبت به آن ها واكنش نشان مي دهند.
-    حل مسائل عمومي و اتخاذ خط مشي ها، با توجه به قضاوت هاي ارزشي صورت مي گيرد. و براي حل اين گونه مسائل نمي توان از تصميم گيري عقلايي به راه حل مستحكمي رسيد. بلكه راه حل بايد منطبق با سيستم ارزشي جامعه باشد.
-    تصميم گيرندگان اصلي و كليدي، موقعيت را به عنوان يك مسئله تشخيص مي دهند و براي قرار دادن آن در دستور كار و يافتن جواب يا راه حل از مجاري رسمي و قانوني هستند.
10- مدل فرايند سياسي خط مشي گذاري را رسم كرده و توضيح دهيد؟
اين مدل، عوامل رسمي خط مشي گذاري را مورد توجه قرار داده و فرايند كار و فعاليت دو جريان موافق و مخالف خط مشي را به صورت همزمان تحليل مي نمايد.
فعاليت هاي مخالفان:  این مدل در تشريح نقش مهم نيروهاي مخالف در فرايند خط مشي گذاري منحصر به فرد است. با اجراي هر مرحله از فرايند، مخالفان خط مشي نيز گام هايي را بر مي دارند كه همگام و همزمان با فعالیت  حاميان خط مشي است. البته ممكن است گروههای موافق و مخالف در مرحله تنظیم دستور کار وجود مسئله يا چالش را بپذیرند. اما مخالفت از زمانی که راه حل مطرح گرديده و مسائل ساختاري و محتوايي مورد بررسي قرار مي گيرند.
پیدایش مخالفت: زمانی که منافع گروههای مختلف مطرح و تاثیرجوانب مسئله بر منافع افراد و گروه ها تحليل شد همگرائی در منافع عامه مورد توجه قرار می گیرد این همگرائی منافع عمومي ممکن است با منافع بعضی از گروه ها نزديك تر و يا با منافع بعضي ديگر فاصله بيشتري داشته و تضاد ايجاد نمايد. گروه هايي كه همگرائی کمتری داشته باشد شروع به مخالفت مي کنند. اين مخالفت ممكن است از طرف گروه هاي فشار، ذينفع و .... باشد.
شکل گیری پیشنهادات مخالف: خط مشی گذاران برای حل مساله گزینه های مختلفی را جستجو می کنند. گروه های مخالف نیز گزینه های خود را در مقابل پيشنهادات ارائه شده، مطرح مي نمايند و سعی می کنند در فرایند خط مشی گذاری نفوذ و از منافع از دست رفته دفاع کنند.
تشخیص اقتدار: هر گروه در تلاش برای جلب پشتیبانی سیاسی برای خط مشی هاست.خط مشی ها بدون حمایت سیاستمداران به مرحله تصویب و اجرا نمی رسند. گروه هاي مخالف و موافق از جايگاه هاي قانوني و با استفاده از اقتدار خود، موافقت ويا مخالفت خود را علني مي كنند.
ارائه پیشنهادات مخالف : نهادهاي مسئول پيشنهاد، برنامه هاي خود را تنظيم نموده، گزينه هاي برتر را انتخاب مي كنند. گروههای مخالف نیز پیشنهادات خود را مطرح و گزینه های مناسب خود را پیشنهاد می دهند .
توسعه تضادها : گروههای مخالف در اين مرحله بیشترین فشار را وارد مي كنند و از راههای چانه زنی ، تظاهرات ، رسانه ها ، گروه های رقیب را وادار به عقب نشینی کرده و پیشنهادات خود را اصلاح نموده و يا تعدیل می کنند گروه های حامی نیز تلاش می کنند مخالفت ها راکاهش دهند.
ارائه طرح : نهایتا در انتهای کار سازمان مسئول پیشنهادات خود را به صورت طرح پیشنهاد می کند. طرح پیشنهادی ممکن است با طرح اولیه تفاوت داشته باشد. فشارها و مخالفت های صورت گرفته ، گروه های درگیر سازمان را متوجه بعضی از جنبه های دیده نشده می نماید و در نتيجه اقدام به اصلاح وتعدیل می نماید.
11- مدل مثلث آهنين خط مشي گذاري را رسم كرده و توضيح دهيد؟
 
مدل مثلث آهنين، نيز خط مشی ها را حاصل تعامل سه راس یک مثلث تحت عنوان مثلث آهنین می داند که در مراحل مختلف باهم تعامل و ارتباط داشته و نهایتا حاصل کار خط مشی ها و تصميماتي است که بايد در جامعه اجرا شوند .
در اين مدل، يك سازمان يا مرجع خاص بطور مطلق در كار خط مشي گذاري دخيل نمي باشد. ولي ممكن است در مرحله اي تاثير بيشتري از خود بجاي بگذارد، مانند نقش پارلمان در تصويب وقانوني نمودن خط مشي ها. نحوه و كيفيت ارتباط بين سه نقطه قدرت و راس هاي مثلث خط مشي گذاري را شكل و بوجود مي آورد. اين مثلث سه نقطه قدرت درراس خودبه عنوان مجریان ، کنگره و واسطه گری ها نشان مي دهد که دائما در حال تعامل و ارتباطند. خطمشی ها را بوجود می اورند. در این مدل،گروه هاي رسمي درگير خط مشي گذاري را در جريان دخيل مي داند و آن ها را به عنوان سه نقطه قدرت در سه راس مثلث جاي داده است:
شاخه مجریان : مجريان مقامات رسمی درگیر خط مشی هستند كه در حوزه های خاص خط مشی عمومی جهت رسیدگی به مسئله شکل گیری خط مشی حرفه ای عمل نموده و حتی از تخصص بیشتری برخوردارند.اين ها همان بوروکرات های سازمانی هستند که اطلاعات پایه و قانونی را ایجاد نموده و در اختیار کنگره قرار می دهند . گروه های رسمی تشخیص مساله وابسته به راس مثلث می باشند. مانند دیوان محاسبات عالی که وابسته به مجلس شورای اسلامی است. شاخه مجريان وظيفه پاسخگويي به مسائل و مشكلات خط مشي ها را بر عهده دارند. مجريان شامل وزير،مديران موسسات مرتبط و ... مي شود.
کنگره : قرار گرفتن در راس مثلث تاکید بر قدرت قوه قانونگذاری است. کنگره به عنوان یک نقطه قدرت در خط مشی گذاري هم از جنبه نقش داشتن در دستور كار،شكل گيري و بهبود بخشیدن به وضع خط مشی ها اقتدار موجود را اعمال مي نمايند و هم از جنبه بررسی و نظارت بر قانونگذاري و نحوه اجرا و بررسي تاثيرات خط مشي با سایر راس های مثلث در تعامل است. کمیسیون های مرتبط با موضوع خط مشی گذاري وكميته هاي فرعي، کمیسیون بودجه و ...........نقش بارزي در به كارگيري اقتدار كنگره در فرايند خط مشي گذاري دارند.
واسطه گری ها: واسطه گران همان رهبران سازمانهای کلیدی مرتبط با خط مشی هستند که در درون جامعه فعالیت می کنند و می توانند به واسطه ارتباط با تولید، مصرف و نیازهای عمومی مردم در جريان خط مشی ها دخالت نمايند.
و اگر نمایندگان حرفه ای باشند در شناسائی مسائل عمومی وتهیه دستورکار نقش ایفا می کنند، البته اظهار نظر آنها محدود به خط مشی های خاص و جزئی می باشد. مانند خانه سینما. اگر واسطه ها،  از مجموعه گروه های ذینفع و ذینفوذ باشند و کنگره ها و مجریان از زاویه دید آن ها مسائل عمومی را شناسائی و تشخیص داده و مراحل خط مشي گذاري را طي نمايند، مدل مثلث آهنین به سمت جامعه مرکب پیش می رود. درجامعه مرکب، گروههای صاحب نفوذ مختلف با یکدیگر وارد مذاکره و چانه زنی می شوند و با کسب حمایتهای سياسي مجریان و کنگره، مسئله عمومی را طرح و براي حل مسئله در جهت تصویب پیشنهادات خود تلاش می کنند . طبق مدل مثلث آهنين، خط مشی ها در درون مثلث آهنین شکل می گیرند و به تصویب می رسند، عوامل قانوني تعيين مي شوند، مقررات اداري ابلاغ گرديده و اجرا مي شوند.
کنگره
 
 

                                                                خط مشي ها
مجریان
واسطه ها
 

12- مدل خوشه هاي قدرت را رسم كرده و توضيح دهيد؟
خوشه هاي قدرت به عنوان گروه هاي مرتبط با هم بوجود مي آيند. آنها ممكن است مستقل عمل نمايند، با هم ائتلاف كنند، موضع مشترك اتخاذ نمايند و برخط مشي عمومي كه منافع آنان را در سطح ملي تحت تاثير قرار مي دهد، اثرگذار باشند. خوشه هاي قدرت داراي اجزاء زير هستند: - سازمان هاي اداري – كميته هاي قانوني- گروه هاي با منافع ويژه – حرفه اي ها- عموم مورد توجه و علاقه مند – عموم پنهان
رفتار خوشه هاي قدرت: خوشه های قدرت كه معمولا در یک گروه یا زمینه خاص فعالیت مي كنند و يا يك خط مشي با موضع خاص، آن ها را در يك خوشه قرار داده است به يكي از پنج الگوي زير رفتار مي كنند، با هم ارتباط دارند و در نهایت بر روی خط مشی اثر می گذارند:روابط افراد و نهادها: افراد و نهادها با هم رابطه پیچیده و نزديك به هم دارند.  افراد کلیدی ارتباط را به صورت  مکرر و مرتب بر قرار نگه مي دارند.
ارتباط عوامل : عوامل خوشه با هم ارتباط فعال و گسترده دارند. اين ارتباط فعال و همه جانبه، عوامل كليدي خوشه كه در مقاطع مختلف به لحاظ زماني يا مرحله اي در فرايند خط مشي گذاري موثر هستند را مشخص مي نمايند.
تعارض داخلی دربین منافع رقیب : اگرچه روابط درون خوشه ها دوستانه است، افراد مختلف ممکن است در قالب داخلي، دیدگاه های متضادی داشته باشند و به طور مرتب در تعارض با يكديگر قرار گيرند.
تصمیم گیری داخل خوشه ها: بسیاری از تصمیمات خط مشی داخل خوشه هاي مختلف گرفته می شود .
توسعه یافتگان ساختار داخلی قدرت :رهبران اصلی داخل خوشه شناسائی و مورد قبول و اطاعت واقع می شوند. در فعاليت هاي اصلي كه گروه ها يا افراد احساس کنند منافعشان تحت تاثیر قرار می گیرد با اين افراد مشورت مي نمايند. رهبران گروه ها نيز در صورت تحديد منافع گروه يا خوشه، افراد را مورد مشورت قرار می دهند.
معمولا یکی از گروه های موجود در خوشه، به وسیله نفوذ، یا قدرت خود مسئله ای را در دستورکار قرار می دهد . گاهي ممکن است چند گروه همزمان آن را طرح نمایند. خط مشی ها حاصل چانه زنی و پی گیری رهبران و ميزان نفوذ گروه ها در هر خوشه است و تعدیل نطرات گروه ها، مي تواند آن ها را به یک نقطه مشترک رسانده و به شکل گیری خط مشی سرعت بخشد. در این مدل تلاش می شود با افزودن گروه های بیشتر، نیازهای عمومی را منعکس نمايند و افراد عضو گروه ها را نيز تشئيق به مشارکت نمايد
.
حرفهایها
دایره ارتباطات شد ید
کمیته
های
قانونی
داوطلبان
عموم
آشکار
عموم
پنهان
گروههایبا
منافعخاص
وزارتخانه
های
دولتی
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

13- مدل قيف عليت راتوضيحدهيد؟
براي رسيدن به مرحله اي كه مسئله با دقت و صحت و در نظر گرفتن عوامل موثر، شناسايي گردد و خط مشي به عنوان راه حل اساسي و پايدار اجرا گردد، بايد محيط قانوني، سياسي، اقتصادي و اجتماعي، زمينه هاي سازماني و مفروضات، هنجارها و ايدئولوژي جامعه به خوبي مورد شناسايي و توجه قرار گيرند.
دراواخردهه1970،صاحبنظرانیمانندآنتونیکینگدرانگلستان،ریچاردسایموندرکاناداوریچاردهاف برتدرآمریکامدلهاییراطراحینمودندکهروابطکلیسهدستهمتغیرهایبیانشدهتوسطکینگ ) جریان مسایل،خطمشیوسیاسی ( رادرنحوهشکلگیریدستورکارنشاندادهاند . اینمدل،متغیرهایمؤثردرشکلگیریدستورکاررابهعنوانمجموعهایازعواملعلّیموردشناساییقراردادهکهآثارترکیبیآنهاخطی مشیهارامیسازند .
اين مدل، تداخل متغيرها را به نحوي توضيح مي دهد كه هر متغير ممكن است در درون متغير ديگر قرار داشته باشد، آن را بوجود آورده باشد و يا حداقل بر آن موثر باشد و بخشي از آن ها با هم هم پوشاني داشته باشند. براي مثال به عوامل اجتماعي يا مادي ممكن است در درون سازمان شكل بگيرند و تاثيرات خود را در آن جا به نمايش بگذارند، با هنجارهاي جامعه در انتخاب نوع وسيله يا راه حل ها خود را نشان دهند.
طراحاناینمدل،ادعادارندکهمتغیرهایسهگانهبهصورتمتداخل،روابطمتقابلوگرهخوردهایبههم دارند،بهطوریکهتصمیمگیریهادردرونسازمانهاونهادهابهوجودمیآید،سازمانهادرمجموعهایاز هنجارهاواندیشههابوجودمیآید،هنجارهادرروابطقدرتشکلمیگیردوروابطقدرتونفوذدرمحیط مادیواجتماعیگستردهایبوجودامدهاست .
 
14- مدل سه گانه كوب و روس را توضيح دهيد؟
كوب و روس دستور كار را به دو نوع دستور كار عمومي و دستور كار رسمي از هم متمايز نموده اند و طرح هر موضوع يا مسئله را در دولت و تلاش براي يافتن راه حل هاي مسئله را منوط به قرار گرفتن در دستور كار رسمي يا سازماني مي دانند. به عبارت ديگر، آن ها نقطه آغاز دستور كار را از دستور كار عمومي مي دانند و نقطه آغاز فرايند خط مشي گذاري را از دستوركار رسمي يا سازماني يعني نقطه اي كه مسئله مورد رسميت و پذيرش دولت واقع شده است.    
الفمدلابتکاربیرونی : آغازشکلگیریدستورکارراازگروههایغیردولتیمیداند.گروه هاواحزاب ،سازمانهایغیردولتیو .............. موضوعاتمختلفیراموردتوجهقراردادهوگسترشمیدهندوجامعهرا نسبتبهآنهاحساسمینمایند افزايش حساسيت جامعه و جلب حاميان و موافقان گسترده سبب خواهد شد كه موضوع به مرحله دستوركار عمومي يا منظم وارد شود.ائتلافگروه هایسیاسیواجتماعیغیردولتی،حمایتهایعمومیوخصوصیو........ عاملتسریعیاتعویقطرحمسئلهدردستورکاررسمیخواهدشد .
بمدلبسیجعمومی : اینالگو،نحوهفعالیتدولترانشانمیدهدکهدرتلاشاستمسئلهایکهقبلا دردستگاهدولتیبهعنواندستورکاررسمیمطرحبود،بهصورتعمومیمطرحنمایدوتوافقعمومیرابررویآنجلبنماید . مسئلهیاموضوعازطریقمطالباتوبررسیهایدولتی،بهعنوانیکمسئلهشناختهشده ،دردستورکاررسمیقرارمیگیردوبرایدریافتپیشنهاداتومشارکتعمومییاجلبرضایتوتوافق تودهمردم،بهدستورکارعمومیواردمیشود . نتایجغیرقابلپیشبینی،ایجادنارضایتیعمومیحداقلبه صورتموقت،همراهی،تعهدوهمکاریتودهمردمدراجرایموفقیتآمیزخطمشی،ازدلایلبهکارگیری مدلبسیجعمومیاست .
ج- مدلالگوهایابتکارداخلی : دراینالگوآغازکنندگانفرآینددستورکار،گروههایاجتماعیصاحب نفوذیهستندکهبنابهشرایط،دسترسی آاسانیبهتصمیمگیرندگانوخطمشیگذاراندارند . آن هاطرحهاوپیشنهاداتخودرابرایگروه هایتصمیمگیرتوضیحمیدهندوآن هاراقانعمیسازندکهموضوعطرحشدهرا دردستوررسمییاسازمانیقراردهند . فعالاناجتماعیدراینالگو،مسئلهرابهطورمستقیموارددستورکار رسمیمینمایندوتنهاکسانیرادرجریانمسئلهقرارمیدهندکهدرارتباطباموضوعباشند،نهعمومجامعه را .
انتقاداتبرمدلکوبوروس :
کینگدانباطرحمدلدریچههاجریانها،مدلهای کوبو روسرانیازمندبرخیاصلاحاتدانست.ایشان اهمیتبیشتررادرتعیینکاربرداینالگوهاوماهیتنظامهایفرعیخطمشیمیداندوبرنقشواهمیت دولت،بازیگراناجتماعیوآغازگرانفراینددستورکارتاکیدنمودهاست .
پیترجیمیباتاکیدنمودنبرعواملمؤثرازجمله،حمایتهایاجتماعیونقشدولتدرتعییندستورکار،نشان دادآغازکنندگیاینفرایندبیندولتوتصمیمگیرندگان،سازمانهایمسئولوفعالاناجتماعیدرنوسانمی باشد . هرکدامازاینخطمشیهایاپیشنهاداتوتصمیمات،تحتتاثیرحمایتعمومیقرارمیگیرند .
برخیازآنهانیازمندحمایتعمومینیستوبرخیدیگربایدازعموممردممخفینگهداشتهشود،امادولت برایاجرایبعضیازآنهابایدمردمرادرجریانقراردادهوبرایجلبهمکاریوپشتیبانی،آنهارابسیجنماید.
15- مدل عقلايي محدود و كارنگي را با هم مقايسه كنيد؟
 
الگویعقلائیمحدود:  برایرفعمحدودیتها وبهکارگیریمدلعقلائی،هربرتسایمونالگویعقلايي محدودراپیشنهادمیکند.دراینمدلخطمشیگذارانبامحدودیتهایعقلییانسبیمواجهاندیعنی نمیتوانندتماممتغیرهایدخیلدرشرایطراشناساییکنندناگزیربعضیازآنهانادیدهگرفتهمیشوندوموقعیتازحالتواقعیخودشفاصلهمیگیردچوننمیتواننداطلاعاتدقیقوبهموقعیراجعبهآنهاکسب کنندیااینکهمحاسبهآنعواملموقعیتراپیچیدهومبهممینمایدکهمسئلهحلنشدهباقیمیماند .
همچنینمنابعلازمرابرایکسباطلاعاتیکیدیگرازمحدودیتهاییاستکهاجازهنمیدهدافرادبهصورت عقلائیتصمیمبگیرند . اگریکخطمشیبارایحداقلیبهتصویببرسدازحمایتسیاسیدرهنگاماجرا برخوردارنیستاینمحدودیتسببمیشودگروههایمختلففرایندمصالحهوچانهزنیرابرایرسیدنبه توافقطیکنند، تصمیماتدرسطحعمومیوضعپیچیدهدارندونمیتوانآنهارادرکوبهصورتکمیبیان نمودوسازمانهااینتصمیماتگنگرانمیتوانندمدلسازیکنندحتیبرایاجرا ازحمایتهایسیاسی برخوردارنیستهمهموانعیهستندکهبرسرراهخطمشیگذاراندراستفادهازروشعلممدیریتیاروش عقلائیاستتامانعازپذیرشیکخطمشیدرمرحلهتصویبواجراشود.
نارضايتي مردم، به هم خوردن انسجام ملي، تهديدات خارجي و... از مسائلي هستند كه نمي توان آن ها را حتي با الگوهاي پيچيده رياضي بيان نمود و اگر عدد و رقمي در مورد آن ها به كار برده شود بيان كننده عمق مسئله و نشان دهنده جوانب و پيچيدگي آن نيست. در اينجاست كه سازمان ها و هم افراد ناگزيرند عوامل و متغيرهاي كيفي را وارد تصميم گيري نمايند.
الگویکارنگی : خط مشي ها وسياست ها را نتيجه تعامل رسمي و غير رسمي گروه ها وافراد متعدد سطوح مختلف سازماني مي داند كه تحت تاثير شرايط و عوامل سياسي و اجتماعي اتخاذ مي گردد. اینالگوتصریحمیداردکهمدلهایتصمیمگیریخطمشیگذاری دولتي،ممکناستبهعلت بازیگرانمتفاوتووجودگروههایذینفعوقدرتونفوذآنهابرفرایندخطمشیگذاریازفرایندکاملا عقلاييبهفرایند سياسي وغیرعقلاييسوقدادهشود.اینمدلوجودافرادوعواملمختلفیرادرتصمیمگیریدخیل میداند.بسیاریازمسائلروشنومشخصنیست،بنابراين بعضیازمسائلعمومیومصلحتعامهایجابمیکند کهبحث هایپردامنهایصورتگیردودرنتیجهائتلافهاییبینگروه هاوافرادصورتگیرد تا خط مشي شكل بگيرد. ائتلاف؛عبارت است از همكاري تعدادي از مديران كه در باره هدف هاي سازمان و الويت ها توافق نظر دارند. اين ائتلاف بوروكرات ها، نمايندگان پارلمان ....و حتي گروه هاي سياسي و اجتماعي صاحب نفوذ خارج از حاكميت را شامل مي شود.
 همچنینمسائل عمومیونیازهایاجتماعیآنقدرمبهموغیرشفافندکهحتیممکناستپسازاینکهمسئله دردستورکار قرارگرفت،درمرحلهتصمیمگیریمجددامناظرهومباحثهبروجودیاعدموجودمسئلهشکلگیرد. گاهیاوقاتسازمانعمومیاطلاعاتکافیبرایبررسیمسئله يا ارائه پيشنهادرا ندارد،یاازتحلیلگرانباتجربهبرخوردار نیستکهخودراسااقدامکنند.بههمینجهتضروریمیبینندکهباگروههایدیگراعمازداخلییاخارجاز دولتواردمذاکرهشوند . دراینائتلافاتومذاکراتراهحلیکهبهدستمیایدراهحلرضایتبخشاست کهاعضارویآنتوافقدارند ونهمهمترینراهحلکهممکناستحداکثرمنافعراایجادنماید.نکتهایکهباید بهآنتوجهکردایناستکهمعمولاائتلافبررویموضوعاتسادهوروزمرهصورتمیگیردوسبب انديشیدنوتوافقبرسرراهحلهایکوتاهمدتمیشودمسائلمهمآنراتاسطحیکفعالیتعادیوروزمره تقلیلمیدهد. سایمونآنراتحقیقمسئلهدارنامید.دراینمدلبررسیراهحلهاتاآنجاادامهمییابدکه بازیگرانسیاسیحداقلبهیکراهحلرضایتبخشبرسند . درشرایطیکهبازیگرانخطمشیخصوصا دولتوپارلماندروجودمسئلهیااهدافتوافقنداشتهباشند،الگویکارنگیموثر واقع مي شود. هنگامیکهعواملداخلی خطمشیگذاریاختلافنظردارندبایدمذاکرهصورتگرفتهوبانوعیدادوستدموافقتحاصلشود.
    
16- مدل الگوي سيستم پيچيده را توضيح دهيد؟
این الگووضعیتی ازتصمیم گیری راتشریح می کندکه درشرایطی بسیارمبهم وبا عدم اطمینان مواجه شده باشد. طراحان براي روشن شدن منظور خود،هرج و مرج سازمان يافته را در توصيف سازماني به كار مي برند كه ازشرایط عادی خودخارج شده و سلسله مراتب اختيارات و قواعد بوروکراتیک درآن عمل نمی کند. آن ها نشان هاي هرج و مرج سازمان يافته را ابهام در اهداف و اولويت ها،عدم تبيين شفاف روابط علي و معلولي بين پديده ها به علت نقصان اطلاعات، جابه جایی شدیدکارکناني مي دانند كه ممكن است به عنوان بازيگران فرعي يا اصلي خط مشي گذاري باشند.
هرگاه چنین وضعیتی برسازمان حکمفرماشودسازمان شرایطی متشنج به خودمی گیرد. چنانچه این شرایط بروضعیت خط مشی گذاری حاکم شود، هیچکدام ازالگوها موثر نيستند. این الگو علي رغم مدل عقلايي، رفتار هاي عقلايي تصميم گيرندگان و وجود اطلاعات کامل را تاييد نمي كند در عين حال ائتلاف سياسي را به عنوان راهي منحصر به فرد براي شناخت مسئله رد مي كند. و حتي حرکت تدریجی را براي كنترل اوضاع قبول ندارد. الگوی سیستم پیچیده سازمان رادرحالتی توصیف می کند که مسائل واولویت های خود را نمی داند، تصمیم گیرندگان مرتب جابه جا شده و نظرات متفاوت ارائه مي شود، اطلاعات ضدونقیض مي رسد و تحليل گران در شرايط عدم اطمينان و آگاهي اطلاعاتي را كسب مي كنند كه اشتباه است و رفتار عقلايي و فني آن ها را زير سوال مي برد.
طراحان، الگوي كلي تصميمات سازماني را نتيجه تلاقي تصادفي و بي نظم چهار جريان مي دانند. به اين مفهوم كه چنانچه در وضعيتي مبهم و آشفته، اين چهارجریان به صورت تصادفی باهم درتلاقی قرارگیرندممکن است هرج ومرج سازمانی پایان بپذیرد.
1.              جریان مسئله يا مشكل:مسئله همان فاصله عملکرد واهداف برنامه است ويا وضعيت خلاف انتظاري است كه در شرايط سازماني رخ داده است. چنين اوضاعي، نارضایتی عمومي را ايجاد نموده و مردم انتظار دارند دولت با اتخاذ تصميم از تهديد مصلحت عامه جلوگيري نمايد يا چالشي است كه پيش آمده و بايد جهت اداره آن، خط مشي وضع شود.
2.              جریان راه حل ها: راه حل های مختلفی ازسوی خط مشی گذاران ارائه مي شود. اين راه حل ها تحت تاثير شرايط مديران سازمان هاي عمومي و به طور كلي خط مشي گذاران رسمي ارائه مي شود. بعضی ازسازمان ها با عجله راه حل هایی را ارائه می دهند که هیچ ارتباطی بامساله ندارند.
3.              جریان خط مشی گذاران و تصميم گيرندگان :خط مشی گذاران به طورمرتب جابه جا مي شوند و شناخت کافی ازسازمان، مسئله و ساير خط مشي گذاران وتصميم گيرندگان ندارند. نظارت آن ها با هم و با مصلحت عامه درتضاد است. آن ها ممكن است از دریچه ای محدود، مسئله رادیده وبنابه مصلحت خاصی پیشنهاد ارائه نمايند.
4.              جریان فرصتها :فرصت ها، امکان ویژه ای ایجاد مي نمايد که برای کسب هدف ازآن استفاده نمايد. فرصت ها شانس دستیابی به اهداف سازمان ها هستند. در حالت هرج و مرج سازماني،تناسب سه جریان قبلی و تلاقی آن ها با هم یک فرصت برای سازمان محسوب می شود. تلاقی اين سه جريان و تناسب آن ها، شانس رسیدن به هدف که همان حل مسئله از طريق اتخاذ يك راه حل موثر باشد را بيشتر مي كند. اگر چه تلاقي اين چهار جريان، شانس حل مسئله را افزايش مي دهد، اما درجریان این تلاقی ممکن است راه حل ارائه شده ارتباطی با مسئله نداشته باشند و بدون اينكه  مسئله حل شود و مشكلي بر طرف گردد، تصمیماتي گرفته شود.
17- رویکردهایاجرایخطمشی را نام برده توضیح دهید؟
رویکردسنتی:  اینرویکردبهفراینداجرایخطمشیبهعنوانیکعملصرفسازمانیتوجهمیکند و وجوه اداري و سازماني اجراي برنامه ها را مورد تحليل قرار مي دهد.  رويكرد سنتي، نیروهایداخلسازمانراموردمطالعهقرار داده و آن هارابهدودستهرسمیوغیررسمیتفكيك مي نمايد. وباتوجهبهمیزانتاثیریکهبه جایمیگذارندبه نيروهاي اصلیوفرعیتقسیممینمايد. در رويكرد اداري خط مشي، مطالعات به درون اداره خط مشي برده مي شود وچگونگیطیکردنواجرایفرايند خطمشی و فرايند اجرا مورد بررسي قرار مي گيرد.دورویکردفرعیدروناینرویکردوجوددارد:
.1 رویکرد بالابهپایین : اینرویکرد بر خواست و علايق خط مشي گذاران متمركز است و با داشتن رويكردي تحليلي، اهداف شخصي و سازماني گروه هاي اصلي و فرعي خط مشي گذار و نقشي را كه بايد ايفاد نمايند مورد بررسي قرار مي دهد. رويكرد بالا به پايين بر بازيگران اصلي و نقش آن ها در مرحله اجرا تاكيد مي ورزد و توان، مهارت، مسئوليت و نحوه عمل آن ها را تحليل مي نمايد.
در اين رويكرد ميزان دستيابي به اهداف سازماني، ماموريت اصلي تلقي مي شود كه جهت تحقق اين امر مهم، ساختار سازماني، استراتژي و رويه هاي سازماني مورد تاكيد مي باشد. البته اين راه كارها براين فرض غيرقطعي قرار دارد كه اهداف و ماموريت هاي خط مشي كاملا روشن و دور از ابهام باشد.
2  .رویکرد پایینبهبالا : اینرویکردفرعي، دراعتراضبهرويكرد اداري و در اعتراض به غفلترویکردبالابهپایینازنیروهایصفیبوروکراسی مجریخطمشیمطرحگردیده است.رویکردبالابهپایینتمرکزگرابودهوبرتصمیم گيرندگان سطوحعالیسازمانو اهدافآنهامتمرکزاست.اين رويكردازمشکلاتاصلیاجرادرحوزهعملیاتیچشمپوشیمیکند.رویکردپایینبه بالا، تحت تاثير رويكرد بالا دستي و كلي خود يعني رويكرد اداري،  متمرکزبررویافراددرگير فرايند اجرایخطمشی مي باشد و برعكس رويكرد فرعي بالا به پايين، بر کارکنانمجریخطمشیكهبازیگراناصلیمحسوب شده و با مسائل اجرا درگير هستند، تمركز مي نمايد.
اینرویکردتعاملباافرادیکهدرطراحی،تامینمالیواجرایبرنامههانقشدارندرادرقالبهای سازمانیوساختارهایتعریفشدهآن روشن مي نمايد. اين تعاملات  منجربهمشارکتومداخلهدرتدوینوتصویب اهدافوخطمشیهامیشود، اما كيفيت اجراي آن تحت تاثير تعهد و مهارت عوامل صفي سازمان است. نگاه اين رويكرد به مسائل اجرايي، واقعي است و با توجه به نقش بارزي كه براي مجريان اصلي خط مشي در نظر گرفته شود، مطالعه اجرا را از تصميم خط مشي تفكيك مي نمايد.
رویکردابزاری:
ابزار خط مشي، سلسله تدابيرووسایلدولتجهتتحققبخشیدنبهخطمشیهاوبهظهوررساندنآن هامي باشد. اين ابزار، نوعي از تصميم مي باشد كه دولت با به كارگيري آن ها، نحوه عمل به خط مشي و مقدمات لازم براي عمل نمودن به آن را فراهم مي آورد.  انتخاب هر كدام از اين ابزار،  حساسیت هارادرپیداشتهو گروههایذینفعوملاحظاتسیاسیبرانتخابنوعابزارتاثیرگذارخواهند بود.  باتوجهبهحساسیتانتخابابزارمعمولارویکردفنی، حاکمیتبیشتریدارد.دولت هابراساساینکهچه ابزاریباهزینهکمتروسرعتبیشترمیتوانداهدافخطمشیرابدستآورددستبهانتخابابزارمیزنند. ابزارهاممکناستداوطلبانهباشد،ودولت ها براي اجراي خط مشي،ابزارهايخاصیرا تعريف نمي كنند، زيرا انتخاب ابزار ممكن است براي دولت هزينه زا بوده و يا ملاحظات اجتماعي و سياسي اجازه استفاده را ندهد. ولي گاهي اوقات، دولت ها از طريق وضع سياست هاي خاص، گروه معيني از سازمان ها را موظف به اجراي وظايف خاص مي نمايند. رويكرداقتصادداناندر انتخابابزار،رویکردیفنی است. اولويت اقتصاد دانان در انتخاب ابزار، شاخص ها و وزني كه براي آن هها قائل هستند بروز مي كند. بوروس دونرن و كريستوفر هود معتقد به رويكرد سياسي در انتخاب ابزار خط مشي هستند و عقيده دارند كه رويكرد هاي فني كاربرد تام و تمام ندارند. رويكرد سياسي، تجربيات دولت را در ميزان موثر بودن ابزار در اجراي خط مشي، خطر پذيري سياسي، ماهيت هدف هاي دولت، نوع فعاليت دولت، دامنه حاكميت و تفكرات خط مشي گذاران در انتخاب ابزار موثر مي داند.
18- الگوي اجراي خط مشي را توضيح دهيد؟
اجراي گزينه هاي انتخاب شده، مهمترين مرحله فرايندخط مشي گذاري محسوب مي شود. اما گستردگي شرايط اقتصادي، اجتماعي، سياسي، سازماني و.... اجراي خط مشي را تحت تاثير قرار مي دهد. هزينه هاي اجرا معمولا به صورت پول است كه به عنوان عامل مالي ديده مي شود.خط مشي ها به شدت متنوع و متفاوتند. الگوهاي اجراي خط مشي عبارتند از:
الف- الگوي هوگوود و گان: الگوي مرحله اي اجراي خط مشي را با توجه به شرايط اجرايي وتطبيق شرايط سازمان مجري با ماهيت خط مشي پيشنهاد داده اند:
1-خط مشي ها بايددر درون مرزهاي اساسي، خطوط قرمز وصلاحيت هاي قانوني زمان خود بكار گرفته شوند واز آن ها فراتر نروند. بعضي از خط مشي ها صلاحيت به چالش كشيدن مرزهاي اساسي قانوني را ندارند و در نتيجه در صورت مغايرت يا متناقض بودن خذف خواهندشد و هزينه هاي صورت گرفته و زمان به هدر خواهد رفت.
2-موسسات اجرايي بايد منابع مالي و انساني مناسب براي اجراي خط مشي داشته باشند. اگر موسسات از اعتبار كافي برخوردار نبوده ونيروي انساني توانمند، آموزش ديده و مجرب نداشته باشند، نمي توانند خط مشي ها را به اجرا در آورده ويا از اجراي آن ها و رعايت استانداردها مطمئن باشند.
3-در اجراي خط مشي ها بايد چهارچوب زماني و بودجه اي مناسب در نظرگرفته شود. يك خط مشي ممكن است بسيار مناسب باشد، اما اگر اجراي آن بيش از زمان پيش بيني شده طولاني شود يا هزينه آن از بودجه در نظر گرفته شده بيشتر گردد، شكست بخورد.
4-منطق خط مشي و تئوري آن بايد متناسب باشد.ممكن است يك خط مشي از منطق قوي برخوردار باشد، اما متناسب با تئوري آن نباشد و يا اينكه تئوري، متناسب با مقدمات كار نباشد، در اين صورت اجراي خط مشي با مشكل مواجه خواهد شد.
5-روابط علي و معلولي خط مشي، بايد مستقيم و بدون آشفتگي باشد. خط مشي بايد بر اساس يك سري روابط تعريف شده، روشن وبدون ابهام بنا شود. خط مشي هاي پيچيده به احتمال زياد، اشتباه فهميده شده و به سختي اجرا خواهد شد.
6-روابط و وابستگي سازمان هاي مجري در سطح حداقل باشد. زيرا بعضي از سازمان ها خودمختار شده وبا استفاده از اقتدار خود، روند اجراي خط مشي را كند نموده و يا حداقل با تاخير مواجه مي سازد. اين وضعيت زماني تشديد مي شود كه سازمان مجري به موسساتي وابسته گردد كه لزوما علايق، مصالح و منافع يكساني را نداشته باشند.
7-اهداف اساسي خط مشي، بايد مورد توافق قرار گرفته شده باشد.تمامي بازيگراني كه در فرايند خط مشي نقش ايفا مي كنند، بايد بدانند كه در اين ميان چه نقشي را بايد ايفا كنند ودر باره نقش خود و نحوه ايفا، آگاهي داشته باشند. اين نكات تاكيد مي نمايد اطلاعات و آموزش از اجزاء حياتي فرايند خط مشي گذاري محسوب مي شود.
8-وظايف بازيگران در درون يك توالي مناسب قرار گيرند. اجرا، فرايندي است كه شامل مراحل مرتبط به هم از تصور تا انتها مي گردد. اگر اين مراحل در يك توالي درست انجام نگيرد و تقدم و تاخر آن ها روشن نشود، ممكن است خط مشي شكست بخورد.
9-ارتباط و هماهنگي كامل بين افراد مجري برقرار باشد.كساني كه خط مشي را اجرا مي كنند بايد به صورت هماهنگ از اطلاعات پايه برخوردار بوده و به يك صورت تفسير و تعبير نمايند. آن ها همچنين بايد ارتباطات كاركردي موثر براي دريافت دستور يا ارائه گزارش و رفع سوء تفاهم و اشكال با هم داشته باشند.
10- موسساتي كه درگير اجراي خط مشي هستند بايد آن خط مشي ها را پذيرفته و با اعتقاد نسبت به آن، فعاليت هاي اجرايي انجام دهند. اگر خط مشي هاي شكل گرفته از مقبوليت كافي برخوردار نباشند، احتمال دستيابي كامل به اهداف خط مشي كاهش مي يابد.
ب- مازمانين و ساباتير جهت اجراي اثربخش و يا بهبود اجراي خط مشي، پنج شرط را پيشنهاد داده اند:
1- خط مشي هابايد برخوردار از مفهمومي روشن، به صورت نظري، خالي از ابهام و براساس تغييرات مطلوب كه از طريق گروه هاي هدف به دست مي آيد، باشد. تحليل ابزار- هدف بايد از روابط علي و معلولي دنياي واقعي باشد.
2- خط مشي بايد روشن نمايد چه كسي چه كاري را و چگونه انجام بدهد. همچنين ساختار سازماني، نظام دستور دهي وگزارش گيري بايد به صورت قانوني روشن شده باشد.
3- رهبري سازمان بايد رسمي، موثر وبا تجربه بوده و متعهد به خط مشي باشد.
4- گروه هاي پيشنهاد دهنده، تدوين گر و طرفداران خط مشي در دولت، بايد خط مشي را در طول مرحله اجرا مورد حمايت خود قرار دهند. حمايت سياسي براي اين مرحله لازم است، زيرا نقش سياست ها در اجراي خط مشي بسيار شديد است، البته مهم آن است كه اين سياست ها حمايت كننده باشد.
5- اولويت هاي اجرايي تعيين شده براي خط مشي و اهداف آن نه تنها نبايد در حين اجرا فراموش شوند، بلكه نمي توانند خط مشي ها را با هم متناقض و متضاد نموده و يا شرايط را طوري تغيير دهند كه اجراي خط مشي را تضعيف نمايد.   
    19- اهداف ارزيابي خط مشي را توضيح دهيد؟
    هدف ارزيابي، بررسي عملكرد دولت و قضاوت در مورد آثار برنامه ها و خط مشي ها مي باشد. اهداف ارزيابي با توجه به فرايند خط مشي گذاري، اهداف حاكمان و سياستمداران، وضعيت مالي واقتصادي دولت، مجريان خط مشي وافراد تحت تاثير و درگير خط مشي صورت مي پذيرد.
1-نحوه عملكرد دولت : اگر خط مشي ها را عملكرد دولت بدانيم، مطالعه خط مشي ها، مطالعه دولت در عمل است. ارزيابي آن، اين امكان را در اختيار مقامات عالي دولت قرار مي دهد كه درجريان فرايند اجراي خط مشي وچگونگي عمل دولت قرار داد.
2-سنجش ميزان تحقق اهداف خط مشي: براي هر خط مشي اهداف خاصي در نظر گرفته شده است. ارزيابي اين امكان را فراهم مي آورد كه عملكرد خط مشي با اهداف تعيين شده تطبيق داده شود وميزان انطباق آن ها و يا شكاف عملكردي روشن گردد. سنجش ميزان برطرف شدن نياز عمومي و اندازه گيري عملكرد دولت از طريق سنجش ميزان تحقق اهداف خط مشي صورت مي گيرد.
3-سنجش ميزان تاثيرات قانون : بعضي از خط مشي ها و قوانين، بيش از آنكه تاثيرات روشن و مستقيمي داشته باشند، تاثيرات غيرمستقيم و پيش بيني نشده اي دارند. در هنگام سنجش ميزان تاثيرات قانون، به بررسي ميزان تحقق تاثيرات مورد انتظار و هزينه و فايده آن پرداخته مي شود. اجراي خط مشي به طور عمده چه تاثيري روي رضايت مردم و ميزان مقبوليت عمومي حاكميت نزد مردم به جاي گذاشته است.
4-تعيين ميزان مداخله دولت : ارزيابان بررسي مي كنند كه آيا مداخله دولت براي تداوم و استمرار خط مشي لازم است، ميزان مداخله دولت، مشاركت و مداخله بخش خصوصي و مردم چقدر بوده وبا چه سازوكاري بايد انجام شود. مقررات زدايي، آزادسازي اقتصادي، آثار بوروكراتيك بودن عمل دولت و... از اهداف و آثار ارزيابي مي باشد.
5-تعيين ميزان صحت اجراي قانون : خط مشي هايي كه بايد به مشاركت مردم بي انجامد ويا مردم سالاري را تقويت كند، خوب اجرا نمي شود و يا آن نتايج را به بار نخواهد آورد. بعضي وقت ها نيز ميزان تبعيت از قانون كافي ومناسب نيست و روش هاي متناسب قانون، انتخاب نشده اند. ارزيابي، نقايص و ضعف هاي اجراي قانون را نشان خواهد داد و مجريان را در بهتر اجرا كردن ياري خواهد نمود.
6-مقرون به صرفه بودن خط مشي: تطبيق نتايج خط مشي با هزينه هاي انجام شده، نشان دهنده ميزان مقرون به صرفه بودن و برخورداري از توجيه اقتصادي خط مشي مي باشد. بررسي اينكه هزينه هاي مالي، اقتصادي بوده يا سياسي مي باشد، هزينه ها دائمي مي باشند يا موقتي، از اهداف ارزيابي خط مشي مي باشد.
7-حل مسئله با معضل عمومي: خط مشي گذار در جستجوي راه حلي براي مسئله عمومي بوده كه خط مشي را وضع نموده است. هدف خط مشي ممكن است، تغيير رفتار افراد يا گروه ها به منظور كنترل، جهت دهي و محدود ساختن افراد يا گروه هاي جامعه و يا تمهيداتي به منظور حفظ آزادي هاي شهروندان، ايجاد امنيت در جامعه، ارتقاء بهداشت، حفاظت از محيط زيست و... باشد. حتي دولت و پارلمان ممكن است به لحاظ تاثيرات يك مسئله، الزام داشته باشند كه تاثيرات خط مشي را در راستاي بر طرف ساختن معضلات عمومي بسنجند و هزينه هاي مسئله را به حداقل و نتايج ناشي از حل آن را به حداكثر برسانند.
8-درس هايي براي آموختن: يكي از مهم ترين هدف هاي ارزيابي خط مشي، تشخيص نقاط ضعف وقوت خط مشي ها و تصميمات مي باشد. يكي مفيدترين نتايج ارزيابي خط مشي، در نتايج مستقيم آن نيست بلكه در تقويت فرايند يادگيري است كه توام با آن اتفاق مي افتد.
  20- انواع ارزيابي از نظر روش شناسي را نام برده توضيح دهيد؟
1- ارزیابیفرایند    2-  ارزیابیکلی: ارزیابیکاربردگرا - بازخوردارزیابی
ارزیابیفرایند : درتلاشبرایبهبودعملیاتیاستکهدرطولاجرایخطمشیهاوبرنامههابهاجرادرمی آیند.ازطریقارزیابیفرایند،فعالیتها،اقدامات ورويه هاي اجراییمربوطبهخطمشیموردبررسیقرارگرفتهو اشکالاتونقایصکشفمیشوند. دراینروشارزیابی،  برکارآییروشهاتاکیدمیگرددوتلاشمیشود بارفعنقصقوانینومقررات، برنامههاوخطمشیهایدرحالاجرابهبودیافته و مشكلات مديريتي حل گردند. ارزیابیفرایندازنوعنظارت رسمیواداریاستکهازمیزانصحتاجرایقوانینو مقررات، تحقيق و بازرسیبهعملآورد.اینارزیابیسازوکارهاییکه مناسبتبیشتریبرایانجامکاردارندرامشخصمینمایدوبهاصلاحمقرراتموجودکمکمیکند. بازبيني، توسعه،هماهنگ سازي و اصلاح مقررات ممكن است محدود كننده ويا مانع از تاثير همه جانبه قانون يا اجراي آن مي باشد، از نتايج ارزيابي فرايند است.
ارزیابیکلی : ارزیابیکلی،ارزیابیقضاوتیمیباشدکهپیامدهاواثراتاجرایخطمشیيا برنامه ها راموردبررسی قرارمیدهد.اینارزیابی،  اثربخشیکلیخطمشیهاو برنامه ها راموردبررسیقرارمیدهد وتعیینمي نمايد كه خطمشیتاحد انتظاربهاهدافپیشنهادیدستیافتهاست با خير.  شناساییاهدافخطمشیوارزیابیتاثیرگذاریآنهاازنتایج اینارزیابیهستند.
الف( ارزیابیکابردگرا : ایننوعارزیابیباهدف شناسايي وکشفنقايصونارسايیهایخطمشیازطریق بررسیتاثیراتآنصورتمیگیرد.
نتایجاینارزیابیمورداستفادهواستنادخطمشیگذارانمیباشدوبهمراحلدستورکاروشکلگیریخط مشیبرمیگردد وبهعنوانراهنمایخطمشیگذارانعملخواهدکرد . ارزیابیبايد بهصورتیدقیق،حقیقیو بازخوردی و...باشد و معمولا از ساير روش هاي ارزيابي برایجمعبندیکلینتايج ارزیابیکاربردگرااستفادهمیشود.
کارکردگراییاینروشارزیابانراوامیداردتامیزانتطبیقخطمشیبامحیطاجرایآنراموردمطالعهقرار دهند. اینروش ممكن است بهعلت وقتگیربودن، وتاکیدبردقتوصحت نتايج ونیازمنديبهمنابعانسانیمتخصص، درموردهمه برنامههابه کارگرفتهنشود،امانتایجآنبیشازساير روش ها  موردتوجهقرارمیگیرد. ارزيابي كاربردگرا، بر تناسب بين خط مشي، ابزار خط مشي، روش ها ومعيارهاي اندازه گيري نتايج و.... متمركز است و معمولا ساختارهاي خط مشي را مورد مطالعه و تحليل قرار مي دهد. 
ب( بازخوردارزیابی:  دراینروشدومفهوممجزایبازخورد و ارزیابیدرکنارهمقرارمیگیرندتاآنچه برای انجام ارزیابیشایستهواثربخشلازماستراانجامدهند . اینارزیابیاطلاعاتمفیدیرا درموردارزشمندیو سودمندییکخطمشیيا برنامه ارائهمیدهدودرنتیجهگیرینهايي خطمشیگذارانو تصميم سازان راجعبهاعمالتغییراتواصلاحات در خط مشي  یاانقضاوخاتمهدادنبه آن موثرمي باشد ودرواقعارزیابیتاثیرخطمشیمیباشدوپاسخبهاینسوالاست:
آیاخطمشیدارایتاثیراتاثربخشبررویمسئلهاصلیبودهاستیاخیر؟
بعددوماینارزیابیبهارزیابیکاراییخطمشیهاوبرنامههابرمیگردد. در اینبعدابتدادروندادهایخطمشی يا برنامه، راموردسنجشو بررسي قرارمیگيرندوپسازتعیینبروندادهاونتایجخطمشی،  باهممقایسهمیشوند.
بروندادهاممکناستچیزیباشدکهبهعنواناهدافخطمشیمشخصگردیدهاند.بهعبارتدیگر:آیاخطمشیبههدفخوددستیافتهاستوارزشهایجامعهراتحتتاثیرقراردادهاستیاخیر؟
بازخورد ارزيابي و انعكاس آن به سياستمداران و خط مشي گذاران را بررسي و تحليل قرار مي دهد.
سياست هاي ارزيابي : راهنمايي هاي اساسي و خطوط كلي مرحله ارزيابي خط مشي مي باشند. در به كار گيري سياست هاي ارزيابي، چند تضاد دروني خودنمايي مي كند: از طرفي مجريان برنامه و خط مشي، با خودشان در حال جنگ هستند. در اين حال كه آن ها بايد براي اثربخش بودن، سعي نمايند ثبات سازماني را حفظ كنند، اما براي ايجاد پويايي، تغييرات لازم با استفاده از نتايج ارزيابي به عمل آورند. به عبارت ديگر، سازمان تمايل به ثبات دارد تا در آن حالت، روش هاي خود را بهبود داده،كارايي و اثربخشي را ارتقاء دهد، در حالي كه ارزيابي، نتيجه را بررسي نموده وبا توجه به شرايط حال و آينده، بازخوردي را به خط مشي گذاران منتقل مي نمايد كه ايجاد تغيير را گريز ناپذير مي نمايد.سوال: آيا افراد مي توانندجداي از منافع و تعهدات شخصي خود در اجراي يك برنامه يا خط مشي دخالت نمايند و آن را اجرا كنند و براي دستيابي به اهداف ارزيابي تلاش نمايند؟ شايد جواب «خير» باشد، در آن صورت معمولا مشاوران خارج از سازمان را دعوت مي كنند و از آن ها براي ارزيابي و ارائه پيشنهاد نظر مي خواهند.
 21- شاخص هاي حكمراني خوب را نام برده وتوضيح دهيد؟
  بانك جهاني ضاخص هاي زير را براي سنجش حكمراني خوب در200 كشور واز سال هاي 1966 تا 2000 استفاده كرده است: حق اظهارنظر وپاسخگويي، ثبات سياسي و فقدان آشوب اثربخشي، كيفيت مقررات، حاكميت قانون، كنترل فساد و...
بووايردولافلر با تكيه بر بررسي و سنجش نتايج عملكرد دولتي و ارزيابي تاثيرات قانون دو نكته اصلي را براي ارزيابي حكمراني معرفي نموده است.
الف- بهبود در پيامدهاي خط مشي هاي عمومي: تاكيد اصلي اين محققان در ارزيابي موفقيت برنامه هاي دولت بر روي بهبود كيفيت زندگي افراد است كه تحت تاثير خط مشي ها قرار مي گيرند، به جاي اينكه كيفيت خود فعاليت ها مورد ارزيابي قرار گيرد.
ب- مشاركت گسترده گروه هاي ذينفع به گونه اي كه خط مشي هاي عمومي به شكل مناسب تري طراحي و اجرا شوند كه مي توان به شاخص ها از جمله مشاركت شهروندان، پاسخگويي دولت، قوانين منصفانه، توانايي براي رقابت در عرصه بين المللي، پايداري شفافيت، عدالت و .... اشاره نمود.   
حکمرانی خوب رویکردی انتقادی نسبت به رابطه دولت – ملت دارد. راهکاری برای بهبود رابطه دولت و مردم پیشنهاد می دهد. این راهکار، تغییرات اساسی در نگرش نسبت به نظریه های سنتی مدیریت دولتی است. نظریه حکمرانی خوب جایگزین مدیریت دولتی شده است. حکمرانی خوب، دولتی را تعریف می کند که بر مبنای ارزشهای مدیریت دولتی نوین بنا شده است. خط مشی ها جديد به نحوی وضع شده مورد بررسي قرار مي گيرند که دولت به صورت دولتی پاسخگو و مسئول در برابر تصمیمات خود و شهروند محور در هنگام اتخاذ راه حل ها باشد و بتواند زمینه هاي مشارکت و فعاليت بخش خصوصی و شهروندان را در اتخاذ خط مشی ها و برنامه ها فراهم آورد. این دولت باید در جامعه ثبات وپایداری ایجاد نمايد، چارچوب هاي قانوني مناسب و اثربخش برای فعالیت بخش خصوصی و عمومی وضع كند، ثبات و عدالت در بازار منجر به تغييرنشود، نقش ميانجي در مصالح عمومي داشته باشد و در نهايت با ارائه خدمات عمومی اثر بخشی و پاسخگوئی داشته باشد.
حکمرانی ایجاد ارتباط و تعامل سازنده بین سه رکن سیاسی ، اقتصادی و اداری به منظور اداره کشور است حکمرانی به تغییرات در وظایف دولت در تلاش برای حل مسائل عمومی جامعه با رعایت مصلحت عامه است . حکمرانی از سه رکن دولت ، بخش خصوصی و نهادهای مدنی تشکیل شده است . نحوه ارتباط و تعامل این ارکان با یکدیگر است که حکمرانی خوب محقق خواهد شد . دولت با همکاری و تشریک مساعی فعالیتهای عمومی را انجام و باید پشتیبان بخش خصوصی باشد .آنهارا تشویق به همکاری و مشارکت نماید . بخش خصوصی تنها به فکر سود شخصی و منافع محدود نیست بلکه خود را شریک در پیشرفت جامعه و مسئول آن می داند .مردم و نهادهای عمومی مردمی از بخش خصوصی به دولت نزدیکتراند و نقش مهمی در دستیابی جامعه به آرامش دارند. نهادهای مدنی با برخورداری از توان نفوذ در فرهنگ اجتماعی نقش ارتباط دهنده اجزا مختلف دولت و بخش خصوصی و نقش اساسی در دستیابی دولت به هدفهایش دارد. تغییر خط مشی ها در راستای حکمرانی خوب صورت می گیرد دولت نیز تلاش می کند تا خط مشی و برنامه ها را در جهت دستیابی به حکمرانی خوب تقویت نماید و شاخص ها و معیارهای ارزیابی را با توجه به حکمرانی خوب تعیین می نماید . دولت یکی از بازیگران اصلی در حکمرانی است و بخش خصوصی و نهادهای مدنی از طریق مساعدت دولت و تنظیم رابطه با آن می توانند در استقرار حکمرانی خوب تسهیل و تسریع به خرج دهند. دولت در کشورهای بخصوص در حال توسعه که نسبت به بخش خصوصی و نهادهای مدنی بدبین است استقرار حکمرانی خوب و چالش جدی برای این کشورها محسوب می شود .
 
        
            
 
 
 
 




:: موضوعات مرتبط: خلاصه كتاب و جزوه هاي كارشناسي ،كارشناسي ارشد , ,
:: برچسب‌ها: 21 سوال فرآيند خط مشي گذاري (دانش فرد) , سوالات فرايند خط مشي گذاري , دكتر كرم اله دانش فرد , تهيه كننده:فرشيد آزاده , farshid2350 , frashid azadeh ,
:: بازدید از این مطلب : 5880
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 10 خرداد 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: